امروز به وبلاگ قبلی‌ام در بلاگفا سر زدم. تقریبا اشکم در آمد. از آن روزها انگار هزار سال گذشته. از آن روزهایی که تمام کیف دنیا به این بود که بیایی و ببینی کسی برایت کامنت گذاشته و از شعر جدیدت خوشش آمده. یا روز تولدت ببینی ده‌ها نفر -که خیلی‌هاشان دیگر حالا در وبلاگ‌هایشان را تخته کرده‌اند- تبریک گفته‌اند. چقدر هم را می‌خواندیم آن روزها. چقدر خوانده می‌شدیم. حالا به جای آن وبلاگ‌های عزیز، این اینستاگرام لعنتی آمده که مزخرف‌ترین شبکه‌ی اجتماعی است و به نظرم آدم‌ها را کم‌کم خرفت و کودن می‌کند با همه‌ی آن اکانت‌های اغلب تهوع‌آور که -بدابه‌حال‌ما- اسم اینفلئونسر رویشان گذاشته‌ایم.

نپرسید پس چرا خودت آن‌جا مانده‌ای که ارجاعتان می‌دهم به جواب سوال تکراری "چرا پزشک‌ها هم سیگار می‌کشند؟"!

شیرینی‌های فندقی یکم ژانویه

چون نمی‌توانند دل بکنند...

هم ,چقدر ,آمده ,ببینی ,روزها ,حالا ,آن روزها ,از آن ,آدم‌ها را ,نظرم آدم‌ها ,به نظرم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خانه قبرص Amir varzeshi13 server سیلیکون بهترین باربری برای اسباب کشی در تهران مقالات رسمی سئو وب سایت Rzahabook روانشناسی تورک موزیک | دانلود آهنگ ترکی